پس از هفتهها اختلاف نظر شدید بر سر وضعیت غزه که منجر به تهدید به تحریمهای اقتصادی، اعمال تحریم علیه مقامات عالیرتبه اسرائیلی و تعلیق منافع دوجانبه شد، حمله اسرائیل به ایران و حمله متقابل ایران، مواضع اروپا در قبال اسرائیل را تغییر داده است. اروپاییها در نتیجه رشد درگیریهای خاورمیانه با چالشهای متعددی روبرو هستند، از چالشهای تاکتیکی که پارامترهای مداخله و مشارکت را تعریف میکنند تا چالشهای استراتژیکتر که منطقه را در صورت ادامه یا تشدید کیفی درگیری با دخالت سایر بازیگران، تغییر شکل میدهند. این چالشها ممکن است شامل تهدید منافع اروپا، اختلال در تأمین انرژی و بحران امنیتی ناپایدار باشد.
اسرائیل و اروپا: اتحاد یا اختلاف؟
وقتی اسرائیل در ۱۳ ژوئن اولین حمله خود علیه ایران را آغاز کرد، اکثر واکنشهای اروپاییها درخواستهایی برای کاهش تنش با حمایت ضمنی از اسرائیل بود. اورسولا فون در لاین، رئیس کمیسیون اروپا، در گفتگو با رئیس جمهور اسرائیل، وضعیت را «عمیقا نگرانکننده» توصیف کرد و همه طرفها را به خودداری از تلافی، کاهش تنش و میانهروی تشویق کرد. او ادامه داد که برای منافع امنیت منطقهای و بینالمللی، یک راه حل دیپلماتیک بیش از هر زمان دیگری حیاتی است.
کاجا کالاس، نماینده عالی اتحادیه اروپا در امور خارجه، در یک بیانیه غیررسمی از طریق ویدئو کنفرانس ، بر تعهد قوی اتحادیه اروپا به امنیت منطقهای، از جمله امنیت کشور اسرائیل، تأکید کرد . او همچنین از همه طرفها خواست تا به قوانین بینالمللی احترام بگذارند، احتیاط کنند و از هرگونه اقدام دیگری که میتواند عواقب فاجعهباری مانند انتشار احتمالی مواد رادیواکتیو داشته باشد، خودداری کنند.
کشورهای اروپایی در سطح اروپا به دو دسته تقسیم شدند. گروه اول شامل اکثر کشورهای اروپایی است؛ دانمارک، ایتالیا، فنلاند، ایرلند، کرواسی، هلند، اسلواکی و بریتانیا بدون اینکه به طور خاص اسرائیل یا دولت نتانیاهو را محکوم کنند، نگرانی خود را در مورد آسیبی که حمله اسرائیل به ثبات منطقهای وارد میکند، ابراز کردهاند. گروه دوم، که شامل آلمان، فرانسه و جمهوری چک میشد، با اشاره به «حق اسرائیل برای دفاع از خود»، به روشنی اعلام کردند که از اسرائیل حمایت میکنند، اما از تأیید رسمی اقدام نظامی اسرائیل، به ویژه با توجه به نگرانیهای فزاینده در مورد تشدید تنش و درگیری منطقهای، خودداری کردند. آنها همچنین ایران را به دنبال کردن برنامه هستهای خود متهم کردند. در یک کنفرانس مطبوعاتی در فرانسه، رئیس جمهور امانوئل مکرون حق اسرائیل برای دفاع از خود را تأیید کرد و بار دیگر با نخست وزیر اسرائیل، بنیامین نتانیاهو، تماس گرفت. به گفته فریدریش مرتس، صدراعظم آلمان، نتانیاهو «در یک تماس تلفنی او را از حمله اسرائیل به ایران مطلع کرد»، که همچنین اظهار داشت : «اسرائیل حق دفاع از خود را دارد و ایران نباید سلاحهای هستهای تولید کند.» یان لیپاوسکی، وزیر امور خارجه چک، حملات اسرائیل به ایران را «واکنشی معقول از سوی دولت اسرائیل به تهدید احتمالی بمب هستهای» توصیف کرد و افزود که جمهوری چک «اقدام نظامی با هدف جلوگیری از تولید بمب هستهای در منطقه را به خوبی درک میکند. »
علیرغم اختلاف نظر در مورد حمله اولیه اسرائیل، اروپاییها بر سر «لزوم کاهش تنش» اتفاق نظر دارند. دولتهای اتحادیه اروپا که آشکارا از حق اسرائیل برای «دفاع از خود» حمایت میکردند - حتی با وجود اینکه اسرائیل آغازگر تنش بود - خواستار آرام کردن اوضاع شدند. روز یکشنبه، ۲۲ ژوئن، وزارت امور خارجه فرانسه بیانیهای صادر کرد و اعلام کرد: «فرانسه با نگرانی حملات دیشب ایالات متحده آمریکا علیه سه سایت برنامه هستهای ایران را در پاسخ به حملات ایالات متحده به سایتهای هستهای ایران، مورد توجه قرار داده است.» این وزارتخانه همچنین از «همه طرفها خواست تا برای جلوگیری از هرگونه تشدید تنش که میتواند منجر به گسترش درگیری شود، خویشتنداری کنند.» علاوه بر این، شورای امنیت دولت آلمان تشکیل جلسه داد. صدراعظم فریدریش مرتس از ایران خواست تا در مذاکرات صلح با ایالات متحده و اسرائیل شرکت کند. وی تأکید کرد که «نباید به ایران اجازه داده شود سلاح هستهای تولید کند، زیرا این امر تهدیدی برای امنیت بینالمللی خواهد بود.» کاجا کالاس، رئیس سیاست خارجی اتحادیه اروپا، این موضع را در پلتفرم رسانهای ایکس تکرار کرد و از همه طرفها خواست تا یک قدم به عقب بردارند، به میز مذاکره برگردند و از بدتر شدن اوضاع جلوگیری کنند. این نگرش محتاطانه، تلاشهای اروپا برای ایجاد تعادل در اتحاد خود با اسرائیل و ادامه ایفای نقش میانجیگرانه در دیپلماسی خاورمیانه را برجسته میکند.
به نظر میرسد تضاد منافع اروپا و ایران بر سر برنامههای موشکی و هستهای تهران، مهمتر از تضاد منافع اسرائیل و اروپا باشد که در هفتههای اخیر، در نتیجه وخامت اوضاع انسانی در نوار غزه، بروز کرده است. این موضوع به ویژه با توجه به مواضع اروپاییها که تحت عنوان کلی محکوم کردن اسرائیل تغییر کردهاند، صادق است. این امر به ویژه با توجه به این واقعیت که موضع اروپا در قبال ایران چیزی بیش از درگیری با اسرائیل را در بر میگیرد، صادق است. این موضع شامل اتحادهای گستردهتر مرتبط با درگیری اوکراین، سیاستهای ایران در سوریه و لبنان، نقش آن در دریای سرخ از طریق گروه حوثیها در یمن و حمایت سیاسی و لجستیکی ایران از روسیه علیه اوکراین و غرب نیز میشود. در نتیجه، اتحادهای اروپایی که پس از حمله اسرائیل به ایران ایجاد شدند، به نظر میرسد با اتحادهایی که در 7 اکتبر 2023 و درگیری روسیه و اوکراین ایجاد شد، قابل مقایسه باشند. بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر اسرائیل، با ایجاد جبههای با دشمن مشترک، ایران، توانست تا حدودی روابط خود را با دوستان خود در کشورهای اروپایی بهبود بخشد و از فشار اروپا بر اسرائیل برای توقف حمله به غزه جلوگیری کند. بدیهی است که حمله اسرائیل به ایران ممکن است دیپلماسی بشردوستانه را بیارزش کند و تلاشهای آتشبس غزه را تضعیف کند. بر اساس گفتمان سیاسی و رسانهای غالب، نتانیاهو تا حدودی در تغییر جهت توجه از محکوم کردن اقدامات اسرائیل در غزه به سازماندهی پیرامون درگیری اسرائیل و ایران موفق بوده است. این امر به او کمک میکند تا به هدف خود که حفظ وحدت دولتش با حمایت خارجی و داخلی است، دست یابد.
ایران و اروپا: دیپلماسی یا مهار؟
هنگامی که ایران در آوریل ۲۰۲۴ در تلافی حملات اسرائیل، حملات موشکی و پهپادی را آغاز کرد، کشورهای اروپایی، عمدتاً بریتانیا و فرانسه، از قابلیتهای خاورمیانهای خود برای ارائه پشتیبانی نظامی و لجستیکی استفاده کردند. بریتانیا همچنین پشتیبانی اطلاعاتی و نظارتی ارائه داد و جتهای جنگنده تایفون نیروی هوایی سلطنتی بریتانیا، مستقر در پایگاه نیروی هوایی سلطنتی آکروتیری در قبرس و رومانی ، چندین پهپاد ایرانی را سرنگون کردند. فرانسه در رهگیری پهپادهای ایرانی همکاری کرد و نیروهای دریایی خود را برای حمایت از اسرائیل اعزام کرد ، اقدامی که در اکتبر ۲۰۲۴، زمانی که ایران حملات اسرائیل را تلافی کرد، تکرار شد.
امروزه، کشورهای اروپایی - علیرغم دیدگاههای سیاسی خود که تلویحاً از اسرائیل حمایت میکنند - به نظر میرسد اشتیاق کمتری برای مداخله نظامی، حتی غیرمستقیم، دارند. در اولین روز تشدید تنشها، امانوئل مکرون، رئیس جمهور فرانسه، اعلام کرد که کشورش در صورت حمله ایران از اسرائیل دفاع خواهد کرد و افزود که فرانسه قصد شرکت در هیچ عملیات تهاجمی را ندارد و خواستار «مسیر دیپلماتیک» شد. با این حال، فرانسه، همانطور که قبلاً انجام داده بود، در کمک به اسرائیل برای دفع پاسخ ایران شرکت نکرد. به گفته مقامات دفاعی بریتانیا، هواپیماهای بریتانیایی در حال حاضر در دفاع از اسرائیل در برابر هیچ حمله متقابل ایران کمکی نمیکنند . این با سال گذشته متفاوت است، زمانی که هواپیماهای جنگی نیروی هوایی سلطنتی آماده درگیری با اهداف ایرانی بودند.
به نظر میرسد چندین عامل مسئول این تغییر رفتار هستند. اولین عامل ، ترس از پیوستن به این نبرد است. اگر ایالات متحده، بریتانیا و فرانسه در جلوگیری از تلافی موشکی و پهپادی ایران به دلیل حمله اسرائیل کمک کنند، ایران تهدید کرده است که سایتها و کشتیهای نظامی خود را هدف قرار خواهد داد. این امر خطر گسترش بیشتر درگیری را به همراه دارد. اگر اروپا به ایالات متحده و اسرائیل بپیوندد، ایران احتمالاً تمام کارتهای خود را رو خواهد کرد و نبرد با احتمال بحران نفتی یا نشت مواد رادیواکتیو از کنترل خارج خواهد شد. عامل دوم، موضع تاکتیکی ایالات متحده است . در آغاز درگیری فعلی، مقامات آمریکایی تأکید کردند که ایالات متحده در حمله اسرائیل به اهداف هستهای ایران دخیل نبوده است. مارکو روبیو، وزیر امور خارجه ایالات متحده، اندکی پس از شروع حملات در ۱۳ ژوئن، در بیانیهای اظهار داشت : «ما در حملات علیه ایران دخیل نیستیم و اولویت اصلی ما محافظت از نیروهای آمریکایی در منطقه است. بگذارید واضح بگویم: ایران نباید منافع یا پرسنل ایالات متحده را هدف قرار دهد.» سپس ارتش آمریکا با استفاده از فریب و تله به ایران حمله کرد، به گفته پیت هگست، وزیر دفاع ایالات متحده، که روز یکشنبه ۲۲ ژوئن اظهار داشت که آمریکا با وجود حمله غیرمنتظره به اهداف هستهای ایران در طول شب، «به دنبال جنگ نیست».
روند درگیری بین ایران و اسرائیل، این خودداری اروپا از اقدام نظامی را تعیین خواهد کرد، اگرچه اگر رویدادها به نفع ایران باشد، بدون شک به تعامل دفاعی در کنار تل آویو تغییر خواهد کرد. در پرتو این امر، بریتانیا تجهیزات نظامی بیشتری، مانند جتهای جنگنده، را به خاورمیانه اعزام کرده است تا کمکهای اضطراری را در سراسر منطقه جغرافیایی ارائه دهد. این امر با رویکرد مهار بدون رویارویی اروپا مطابقت دارد که از دخالت در برنامهریزی حمله اسرائیل اجتناب میکند و در عین حال هشدار بازدارندهای به ایران میدهد.
دیپلماسی در حال حاضر دومین راه برای مداخله اروپا است. در حالی که به نظر نمیرسد ایرانیها تمایلی به از سرگیری مذاکرات داشته باشند، تقریباً همه رهبران اروپایی و اتحادیه اروپا مایل به برگزاری مذاکرات فوری با ایران در مورد برنامه هستهای این کشور هستند تا از این طریق از شدت درگیریهای فزاینده بکاهند.
واکنش اتحادیه اروپا به حملات آمریکا به ایران، چیزی بیش از صرفاً استانداردهای دوگانه را نشان داده است؛ همچنین سطحی از تجسم عمیق را نشان داده است که پایتختهای اروپایی اکنون داوطلبانه هم از قوانین بینالمللی و هم از منافع استراتژیک خود چشمپوشی میکنند. پس از اظهارات مشابه رئیس کمیسیون اروپا، اورزولا فون در لاین و نماینده عالی امور خارجه و سیاست امنیتی، کاجا کالاس، بیانیه سه کشور اروپایی که توسط رئیس جمهور فرانسه، امانوئل مکرون، صدراعظم آلمان، فردریش مرتس و نخست وزیر بریتانیا، کییر استارمر، امضا شده است، به طور کامل این چشمپوشی را به تصویر میکشد.
اگرچه ایران در واقع روز جمعه، یک روز قبل از حمله آمریکا، در همان مذاکرات با وزرای امور خارجه سه کشور اروپایی حضور داشت، زیرا در حال آماده شدن برای ادامه مذاکرات با آمریکا در عمان، پیش از آغاز درگیری توسط اسرائیل در یک هفته قبل بود، سه کشور اروپایی - به سبک معمول اورولی - از تهران خواستند که «در مذاکراتی شرکت کند که منجر به توافقی شود که به همه نگرانیهای مرتبط با برنامه هستهایاش بپردازد.» در واقع، انتخاب اسرائیل برای تضعیف تلاشهای دیپلماتیک آمریکا و ایران، گواه این است که، برخلاف آنچه سه کشور اروپایی در حال حاضر میگویند، ایران مذاکرات را به اندازه کافی جدی گرفته است تا یک توافق جدید را به یک امکان عملی تبدیل کند.
از سوی دیگر، اروپاییها قدرت کافی برای اجرای استراتژی دیپلماتیک خود در این اختلاف را ندارند. اولاً، به این دلیل که اعتبار میانجیگری اروپا، به ویژه پس از آنکه نتوانست اقدام نظامی اسرائیل در ۱۳ ژوئن و اقدام آمریکا در ۲۲ ژوئن را محکوم کند، زیر سوال است. بلکه، با تأکید مجدد بر «حق دفاع از خود»، حتی در حالی که پرونده هستهای آن هنوز در حال مذاکره است، حمایت ضمنی خود را ارائه داد. در نتیجه، طرف ایرانی اروپا را در موضع ضعیفی میبیند. علاوه بر این، تهران کاملاً آگاه است که اروپا تأثیر کمی بر سیاست دولت بنیامین نتانیاهو دارد. علاوه بر این، قابلیتهای هستهای و موشکی تهران و همچنین نفوذ منطقهای آن همچنان نگرانیهای اصلی اروپا هستند. اگرچه هنوز عدم تعادل تاکتیکی وجود دارد، اما این نگرانی آن را با اهداف استراتژیک ایالات متحده و اسرائیل همسو میکند.
دوم، اروپا قادر به شکلدهی به نتیجه این درگیری نیست، زیرا در حال حاضر ضعیفترین مرحله خود را سپری میکند و نفوذ ژئوپلیتیکی آن رو به کاهش است، به ویژه با توجه به درگیریهای سیاسی داخلی فراگیر دولت ترامپ در ایالات متحده. این امر با مذاکرات هستهای ایران و عمان در ماه آوریل آشکار شد، که اروپاییها با وجود مشارکت فعال خود در توافق هستهای لوزان در سال ۲۰۱۵، در دوران دولت باراک اوباما، از آن کنار گذاشته شدند . در نتیجه، به نظر میرسد ایالات متحده بیشترین اهرم را، چه مسالمتآمیز و چه خشونتآمیز، در دست دارد و اروپا فقط در حمایت یا تمکین از سیاستهای ایالات متحده نقش خواهد داشت.
اروپا بر سر دوراهی
اگرچه بدون شک و به سرعت اتحاد سهجانبه آلمان-فرانسه-بریتانیا را تقویت کرده است، اتحادی که اخیراً در سطوح مختلف و در موضوعات مختلف در تقابل با سیاستهای ایالات متحده شروع به تبلور کرده است، اما گشایش گسترده و کیفی جبهه ایران توسط اسرائیل، محدودیتهای نفوذ اروپا در منطقه را آشکار کرده است. به نظر میرسد موضع اروپا بین سه هدف تقسیم شده است: همکاری با ایالات متحده بدون فدا کردن استقلال استراتژیک، حمایت از اسرائیل بدون چشمپوشی از تشدید تنش، و محدود کردن ایران بدون منزوی کردن آن. حفظ تعادل بین این اهداف چالش برانگیز است. در نتیجه، پیشبینی میشود که درگیری اسرائیل و ایران بر روابط اروپا و اسرائیل تأثیر بگذارد، پویایی قدرت را در روابط پرتنش با واشنگتن تغییر دهد و ماهیت تعاملات مختلف با ایران را تغییر دهد.
اولین مورد، ارتباط با اسرائیل است: انتقاد کوتاهمدت اروپا از اسرائیل در مورد وضعیت غزه کاهش خواهد یافت، تلاشهای اروپا برای فسخ توافقنامه مشارکت اقتصادی با تلآویو متوقف خواهد شد و روابط اسرائیل و اروپا با رویارویی با ایران تقویت خواهد شد. تصمیم فرانسه برای به تعویق انداختن اجلاس سازمان ملل برای احیای راهحل دو دولت - که واشنگتن و تلآویو به شدت با آن مخالف هستند - نتیجه مستقیم این امر است. با این وجود، نگرانیهای اروپاییها در مورد تخلفات اسرائیل و تمایل به دوری از همکاری کامل با دولت نتانیاهو همچنان ادامه دارد. با این حال، در درازمدت، حمله اسرائیل به ایران ممکن است نشاندهنده کاهش بیشتر حمایت سیاسی و مردمی اروپا، به ویژه در دولتهایی مانند اسپانیا، بلژیک و ایرلند باشد، جایی که اروپا هنوز به امنیت اسرائیل متعهد است اما به طور فزایندهای از گزینههای استراتژیک خود و بیاعتنایی به ابتکارات کاهش تنش، آزرده خاطر میشود. این امر ممکن است توانایی اروپا برای میانجیگری در این درگیری را کاهش داده و همکاریهای دوجانبه را از بین ببرد.
مورد دوم، ارتباط با ایران است: هرگونه نفوذ باقیمانده اروپا بر تهران احتمالاً به دلیل موضع اروپا در مورد حمله اسرائیل به ایران از بین خواهد رفت. اروپا در ماههای اخیر، حتی قبل از حمله، برای اعمال نفوذ بر تهران تلاش میکرد. چارچوب برنامه جامع اقدام مشترک اساساً مسیر خود را طی کرده است و به نظر میرسد ایران در بحران اوکراین بیشتر در کنار روسیه قرار میگیرد. تهران بیشتر آگاه میشود که ایالات متحده طرفی است که باید مستقیماً با آن مذاکره کند و اروپا ضعیف است. در نتیجه، به نظر میرسد رویکرد اروپا به ایران، که از زمان لغو توافق لوزان توسط رئیس جمهور ترامپ در دوره اول ریاست جمهوریاش رو به وخامت گذاشته است، به پایان خود نزدیک میشود. رویکردی دفاعیتر که بر مهار، تحریمها و مدیریت بحران تأکید دارد، جای خود را به دست میآورد و اتحادیه اروپا برای اعمال مجدد یا تقویت تحریمها شتاب بیشتری میگیرد. با این حال، نفوذ اتحادیه اروپا بر ایران در غیاب نفوذ سیاسی یا نظامی به طور قابل توجهی کاهش مییابد.
سومین ارتباط، ارتباط با ایالات متحده است: با توجه به همسویی استراتژیک آن با ایران و هدف اصلیاش که جلوگیری از توسعه برنامه هستهای ایران، حفاظت از امنیت اسرائیل و جلوگیری از درگیری منطقهای است، جنگ بین اسرائیل و ایران به ایالات متحده و اروپا فرصتی برای کنار گذاشتن اختلافات میدهد. علاوه بر این، فرصتی برای بهبود هماهنگی در ناتو وجود دارد، اگرچه به نظر میرسد ایالات متحده موضع تهاجمی اسرائیل را بیشتر پذیرفته است، در حالی که اروپا در تحریک ایران محتاطتر است. با این وجود، با توجه به قدرت سیاسی و نظامی گسترده و قدرتمند واشنگتن، یک جنگ احتمالاً اروپا را به ویژه از نظر سیاستهای منطقهای، بیشتر به ایالات متحده وابسته خواهد کرد. پیشبینی میشود نگرانیهای اروپا در مورد تکیه بیش از حد بر رهبری ایالات متحده در خاورمیانه در نتیجه این بحران افزایش یابد. علیرغم عدم توافق و توانایی در سطح اتحادیه اروپا، درخواستها برای یک سیاست خارجی مستقلتر اتحادیه اروپا، به ویژه در فرانسه، قویتر میشود. احتمال عقبنشینی اروپا در نتیجه رویارویی اسرائیل و ایران بیشتر است، که توانایی آن را برای تأثیرگذاری بر سایر مسائل از جمله درگیری در اوکراین، روابط فراآتلانتیک و روابط آن با کشورهای خاورمیانه محدود میکند.
ارسال نظرات